زمان تقریبی مطالعه: 13 دقیقه
 

بکتاش ولی





بَکْتاشِ ولی، صوفی قرن هفتم و بنیانگذار طریقت بکتاشیه بود.


۱ - معرفی بکتاش ولی



از زندگی او اطلاع دقیقی در دست نیست، اطلاعات موجود نیز عموماً با افسانه آمیخته است. منابع متأخر، نام و نسب او را محمد بن ابراهیم بن موسی خراسانی ثبت کرده‌اند.
[۱] محمدمعصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، ج۲، ص۳۰۷، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۱۸).
[۲] محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۲، ص۶ـ۷، تهران ۱۳۶۹ش.
[۳] محمد ثریا، سجل عثمانی، ج۲، ص۲۲، استانبول ۱۳۰۸ ـ ۱۳۱۵.
[۴] سمیح زین، الصوفیة فی نظرالاسلام، ج۱، ص۵۵۱، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
[۵] کامل مصطفی شیبی، الفکر الشیعی والنزعات الصوفیة حتی مطلع القرن الثانی عشر الهجری، ج۱، ص۳۷۷، بغداد ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
وی در میان ترک‌ها به حاجی بکتاش ولی مشهور است. بنابر گزارشِ کتاب مناقب حاجی بکتاش یا ولایت نامه (تألیف در ۸۴۴، نوشته علی بن موسی معروف به «صوفلی درویش» در احوال و کرامات بکتاش)، وی اهل نیشابور ، از احفاد امام موسی کاظم علیه‌السلام، و مرید لقمان پرنده (لقمان خراسانی) یکی از خلیفه‌های احمد یَسَوی بوده است. این کتاب به عنوان معرّف چگونگی پیدایی و گسترش طریقت بکتاشی و نمونه‌ای از ادبیات حماسی ترک، در خور توجه است، اما چون برخی اطلاعات آن دقیق و صحیح نیست، نمی‌توان آن را مأخذی معتبر دانست.
[۶] توفیق سبحانی و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»، ج۱، ص۵۰۵ ـ۵۰۶، نشریة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه تبریز)، سال ۲۸، ش ۱۲۰ (زمستان ۱۳۵۵ ش).


۲ - کهن‌ترین منبع درباره بکتاش



کهن‌‌ترین منبع درباره بکتاش، مناقب العارفین افلاکی (متوفی ۷۶۱) است که به استناد آن، بکتاش خراسانی، معاصرِ مولانا جلال الدین محمد بلخی و خلیفه بابا اسحاق مشهور به بابا رسول الله، از مشایخ سلسله بابایی، و «عارف دل و روشن درون» بود اما از شریعت پیروی نمی‌کرد.
[۷] احمد بن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج۱، ص۳۸۱، چاپ تحسین یازیجی، تهران ۱۳۶۲ ش.
او بیش‌تر اوقات مغلوب جذبه و حال می‌شد و بدون تقیّه، خلفا و مخالفان اهل بیت علیهم‌السلام را نکوهش می‌کرد
[۸] زین العابدین بن اسکندر شیروانی، بستان السیاحه، ج۱، ص۱۵۳، یا، سیاحتنامه، تهران ۱۳۱۵.
[۹] محمدمعصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، ج۲، ص۳۴۷، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۱۸).
ابتدا پدرش او را برای ارشاد نزد لقمان خراسانی برد. سپس بکتاش مدت‌ها در نجف اشرف و مکه معظمه گوشه نشینی اختیار کرد و احتمالاً به دستور لقمان یا بر اثر مکاشفه‌ای به روم رفت. در آماسیه به بابا اسحاق پیوست و به احتمال بسیار در شورش باباییان بر ضد سلجوقیان، که به کشتار باباییان انجامید (۶۳۸)، شرکت داشت و برادرش، مَنتَش، نیز در سیواس در همین شورش کشته شد
[۱۰] محمد ثریا، سجل عثمانی، ج۲، ص۲۲، استانبول ۱۳۰۸ ـ ۱۳۱۵.
[۱۱] زین العابدین بن اسکندر شیروانی، بستان السیاحه، ج۱، ص۱۵۲، یا، سیاحتنامه، تهران ۱۳۱۵.
[۱۲] محمدمعصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، ج۲، ص۳۴۶_ ۳۴۸، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۱۸).
بکتاش پس از این واقعه به قیرشهر (در ترکیه فعلی) و از آن‌جا به قَرَه اُویوک («حاجی بکتاشِ» کنونی)، قصبه‌ای میان قیصریّه و قونیه رفت، و خاتون آنا را به دختر خواندگی خود برگزید و تا پایان عمر در آن‌جا ماند
[۱۳] محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۲، ص۶ـ۷، تهران ۱۳۶۹ش.
[۱۴] محمدمعصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، ج۲، ص۳۴۶_۳۴۸، طرائق الحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۱۸).
ظاهراً او در میان باباییان نفوذ بسیاری داشته، زیرا توانست بقیة السیف ایشان را گرد آورد و با عنوان پیر قلندران و سرور اَبدال طریقتی بنا نهد که به نام او بکتاشیه نامیده می‌شود.

۳ - کرامات بکتاش



بکتاش تأهل اختیار نکرد، اما بر اساس یک افسانه، زنی نازا با نوشیدن خون بینی او باردار شد و پسری به نام حبیب به دنیا آورد که دارای فرزندانی شد. بکتاشیه به این فرزندان چَلَبی می‌گویند. بعدها میان چلبی‌ها و شیوخ بکتاشیه که به آنها «بابا» گفته می‌شد، رقابت شدیدی در گرفت.
[۱۵] محمد ثریا، سجل عثمانی، ج۲، ص۲۲، استانبول ۱۳۰۸ ـ ۱۳۱۵.
[۱۶] توفیق سبحانی و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»، ج۱، ص۵۱۵ ـ ۵۱۶، نشریة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه تبریز)، سال ۲۸، ش ۱۲۰ (زمستان ۱۳۵۵ ش).


۴ - تاثیر بکتاش در اسلام آوردن لشکر ینی چری



درباره تأثیر بکتاش در اسلام آوردن لشکر ینی چری گفته شده که اُورخان، دومین سلطان عثمانی (متوفی ۷۲۶)، این لشکر را نزد بکتاش برد و از او خواست که آن‌ها را تبرک کند و به آن‌ها نامی بدهد. بکتاش نیز آستین خرقه خود را کند و بر سر یکی از سپاهیان گذاشت و گفت که نام شما ینی چری (سپاه جدید) باشد. از آن پس افراد این سپاه، به جای آستین خرقه، پارچه‌ای از پشت کلاه خود می‌آویختند و خود را اولاد و مرید حاجی بکتاش می‌دانستند.
[۱۷] یوزف فون هامر ـ پورگشتال، تاریخ امپراطوری عثمانی، ج۱، ص۹۲، ترجمه میرزا زکی علی آبادی، چاپ جمشید کیان فر، تهران ۱۳۶۷ـ۱۳۶۹ ش.
[۱۸] محمدبک فرید، تاریخ الدولة العلیّة العثمانیّة، ج۱، ص۱۲۳، چاپ احسان حقّی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
بنا به نظر معصوم علیشاه
[۱۹] محمدمعصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، ج۲، ص۳۴۶ـ۳۴۷، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۱۸).
به دلیل مقامِ بکتاش نزد ینی چری، او را بکتاش یعنی شریک سلطان عصر می‌نامیده‌اند. امروزه ملاقات بکتاش را با اورخان و همچنین نقش معنوی او را به عنوان «پیر» و حامی ینی چری‌ها فاقد ارزش تاریخی می‌دانند و می‌گویند که سبب تعلق میان بکتاش و ینی چری‌ها آن است که اَبدال موسی ـ یکی از پهلوانان واصلِ (آلب اَرَنلَر) باباییان که در جنگ‌های مختلف در کنار اورخان بیک شرکت داشت و مدتی مجاور تربت بکتاش بود ـ در یکی از جنگ‌ها تاج اَلِفی (کلاهی که بکتاشیان بر سر می‌گذاشتند) خود را به یکی از افراد ینی چری بخشید و همین سبب شد تا سپاهیان ینی چری بکتاش را مراد خود بدانند
[۲۰] اسماعیل حقی اوزون چارشیلی، تاریخ عثمانی، ج۱، ص۵۷۷، ترجمه ایرج نوبخت، تهران ۱۳۶۸ـ۱۳۷۰ش.
[۲۱] اسماعیل حقی اوزون چارشیلی، تاریخ عثمانی، ج۱، ص۵۹۹، ترجمه ایرج نوبخت، تهران ۱۳۶۸ـ۱۳۷۰ش.
زیرا این تاریخ برای تطبیق با لفظِ «بکتاشیه»، از نظر حساب جُمّل، جعل شده است. در یادداشتی در پایان کتابِ اسرار حروفنامه، وفات او ۶۶۹ ثبت شده است. در وقفنامه‌ای به تاریخ ۶۹۱ پس از نام حاجی بکتاش، کلمه «المرحوم» آمده و در وقفنامه دیگری به تاریخ ۶۹۵، نیز که در خانقاه شیخ سلیمان ولی در قیرشهر موجود است، با قید «مرحوم» از او یاد شده است، بنابراین تاریخ ۶۶۹ درست به نظر می‌رسد،
[۲۲] محمد بن ابراهیم بکتاش ولی، مقالات غیبیّه و کلمات عینیّه، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۳۴۵۱.
[۲۳] توفیق سبحانی و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»، ج۱، ص۵۰۹، نشریة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه تبریز)، سال ۲۸، ش ۱۲۰ (زمستان ۱۳۵۵ ش).


۵ - آثار بکتاش ولی



از جمله آثار بکتاش کتابی است به نام المقالات، به عربی که اصل آن در دست نیست. دو ترجمه منظوم ترکی از این اثر وجود دارد: ترجمه سعید اَمره، شاعر بکتاشی قرن هشتم (نسخه‎ای از این کتاب در ۸۲۷ استنساخ شده و در کتابخانه مانیسا/مَغنیسا موجود است)، و ترجمه خطیب اوغلی، شاعر قرن نهم. بنابر این ترجمه‌ها، کتاب دارای چهار بابِ شریعت، طریقت، حقیقت و معرفت بوده است. در هر باب درباره مرگ ، احوال دل، تصوف، زاهد، عارف و محب بحث، و مقام انسان ستایش شده است. از جمله مطالب این کتاب، شهادت مردم به پیامبری رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلّم از زمان حضرت آدم ، و تشبیه اوقات پنجگانه نماز به پیامبر اسلام و خلفای راشدین است. المقالات درباره شفاعت پیامبر صلی اللّه علیه و آله وسلّم بدون مطرح کردن شفاعت امام علی و ائمه علیهم‌السلام، نیز مطالبی دارد. به استناد مطالب این کتاب گفته‌اند که احتمالاً برخی اعتقادات شیعی، در دوره‌های بعد ـ بخصوص از زمان بالیم سلطان (متوفی ۹۲۲)، مُجَدِّد طریقت بکتاشیه ـ وارد این طریقت شده است
[۲۴] کامل مصطفی شیبی، الفکر الشیعی والنزعات الصوفیة حتی مطلع القرن الثانی عشر الهجری، ج۱، ص۳۷۹ـ۳۸۱، بغداد ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
[۲۵] توفیق سبحانی و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»، ج۱، ص۵۱۹، نشریة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه تبریز)، سال ۲۸، ش ۱۲۰ (زمستان ۱۳۵۵ ش).


۶ - مقالاتِ غیبیّه و کلمات عِینیّه، مجموعه‌ای است فارسی مشتمل بر دو رساله است



مقالاتِ غیبیّه و کلمات عِینیّه، مجموعه‌ای است فارسی مشتمل بر دو رساله: اول: رساله‌ای به نام همین مجموعه، منسوب به بکتاش. این رساله ۶۶ صفحه‌ای، مجموعه‌ای است از نکات و مواعظ همراه با آیات و روایاتی از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله وسلم و امام علی علیه‌السلام. در ابتدای آن، مؤلف، حاجی بکتاش ولی خراسانی معرفی شده و گفته شده است که او این مطالب را برای ارشاد و نصیحت شاگردانش در جهت تزکیه نفس ، انقطاع از ماسِوَی اللّه و تصفیه قلوب بیان کرده است. موضوع این رساله بیش‌تر درباره ذکر، مشاهده، مجاهده، فنا، استغراق و فقر است. رساله با سفارش‌هایی به پایان می‌رسد، از جمله سفارش به ملازمت سنّت و جماعت، آموختن فقه و حدیث ، به جماعت نماز گزاردن، سماع بسیار نکردن، کم گفتن، کم خوردن، کم خفتن، خانقاه نساختن، در خانقاه ننشستن، از خلق گریختن و ازدواج نکردن تا حد ممکن
[۲۶] محمد بن ابراهیم بکتاش ولی، مقالات غیبیّه و کلمات عینیّه، ج۱، ص۶۳ـ۶۴، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۳۴۵۱.
دوم:رساله ای به نام «الفوائد»، به نظم و نثر ازافادات و مقالات بکتاش در باب فقر که یکی از پیروانش پس از درگذشتِ وی آن‌ها را جمع کرده است. علاوه بر این، از احمد یسوی و خواجه عبدالله انصاری نیز سخنانی درباره فقر، تصوّف، سماع، رضا و تسلیم نقل شده است.
[۲۷] محمد بن ابراهیم بکتاش ولی، مقالات غیبیّه و کلمات عینیّه، ج۱، ص۷۱ـ ۹۸، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۳۴۵۱.
[۲۸] محمد بن ابراهیم بکتاش ولی، مقالات غیبیّه و کلمات عینیّه، ج۱، ص۱۰۰، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۳۴۵۱.
[۲۹] محمد بن ابراهیم بکتاش ولی، مقالات غیبیّه و کلمات عینیّه، ج۱، ص۱۰۶، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۳۴۵۱.
[۳۰] محمد بن ابراهیم بکتاش ولی، مقالات غیبیّه و کلمات عینیّه، ج۱، ص۱۲۰ـ۱۲۲، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۳۴۵۱.
در این رساله، از خواجه عبدالله انصاری اشعاری آمده و از ملاقات بکتاش با وی سخن گفته شده است که نشان دهنده بی اطلاعی نویسنده از تاریخ زندگی حاجی بکتاش است.
[۳۱] محمد بن ابراهیم بکتاش ولی، مقالات غیبیّه و کلمات عینیّه، ج۱، ص۱۲۰_۱۲۲، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۳۴۵۱.
نسخه خطی این مجموعه در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران (ش ۳۴۵۱) موجود است.

۷ - فهرست منابع



(۱) احمد بن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، چاپ تحسین یازیجی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۲) اسماعیل حقی اوزون چارشیلی، تاریخ عثمانی، ترجمه ایرج نوبخت، تهران ۱۳۶۸ـ۱۳۷۰ش.
(۳) محمد بن ابراهیم بکتاش ولی، مقالات غیبیّه و کلمات عینیّه، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۳۴۵۱.
(۴) محمد ثریا، سجل عثمانی، استانبول ۱۳۰۸ ـ ۱۳۱۵.
(۵) سمیح زین، الصوفیة فی نظرالاسلام، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
(۶) توفیق سبحانی و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»، نشریه دانشکدة ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه تبریز)، سال ۲۸، ش ۱۲۰ (زمستان ۱۳۵۵ ش).
(۷) کامل مصطفی شیبی، الفکر الشیعی والنزعات الصوفیة حتی مطلع القرن الثانی عشر الهجری، بغداد ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
(۸) زین العابدین بن اسکندر شیروانی، بستان السیاحه، یا، سیاحتنامه، تهران ۱۳۱۵.
(۹) محمدبک فرید، تاریخ الدولة العلیّة العثمانیّة، چاپ احسان حقّی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۰) محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، تهران ۱۳۶۹ش.
(۱۱) محمدمعصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۱۸).
(۱۲) یوزف فون هامر ـ پورگشتال، تاریخ امپراطوری عثمانی، ترجمه میرزا زکی علی آبادی، چاپ جمشید کیان فر، تهران ۱۳۶۷ـ۱۳۶۹ ش.
TA, sv "Bekta  , Hac  B- i Veli"

۸ - پانویس


 
۱. محمدمعصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، ج۲، ص۳۰۷، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۱۸).
۲. محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۲، ص۶ـ۷، تهران ۱۳۶۹ش.
۳. محمد ثریا، سجل عثمانی، ج۲، ص۲۲، استانبول ۱۳۰۸ ـ ۱۳۱۵.
۴. سمیح زین، الصوفیة فی نظرالاسلام، ج۱، ص۵۵۱، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
۵. کامل مصطفی شیبی، الفکر الشیعی والنزعات الصوفیة حتی مطلع القرن الثانی عشر الهجری، ج۱، ص۳۷۷، بغداد ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
۶. توفیق سبحانی و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»، ج۱، ص۵۰۵ ـ۵۰۶، نشریة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه تبریز)، سال ۲۸، ش ۱۲۰ (زمستان ۱۳۵۵ ش).
۷. احمد بن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج۱، ص۳۸۱، چاپ تحسین یازیجی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۸. زین العابدین بن اسکندر شیروانی، بستان السیاحه، ج۱، ص۱۵۳، یا، سیاحتنامه، تهران ۱۳۱۵.
۹. محمدمعصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، ج۲، ص۳۴۷، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۱۸).
۱۰. محمد ثریا، سجل عثمانی، ج۲، ص۲۲، استانبول ۱۳۰۸ ـ ۱۳۱۵.
۱۱. زین العابدین بن اسکندر شیروانی، بستان السیاحه، ج۱، ص۱۵۲، یا، سیاحتنامه، تهران ۱۳۱۵.
۱۲. محمدمعصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، ج۲، ص۳۴۶_ ۳۴۸، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۱۸).
۱۳. محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۲، ص۶ـ۷، تهران ۱۳۶۹ش.
۱۴. محمدمعصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، ج۲، ص۳۴۶_۳۴۸، طرائق الحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۱۸).
۱۵. محمد ثریا، سجل عثمانی، ج۲، ص۲۲، استانبول ۱۳۰۸ ـ ۱۳۱۵.
۱۶. توفیق سبحانی و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»، ج۱، ص۵۱۵ ـ ۵۱۶، نشریة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه تبریز)، سال ۲۸، ش ۱۲۰ (زمستان ۱۳۵۵ ش).
۱۷. یوزف فون هامر ـ پورگشتال، تاریخ امپراطوری عثمانی، ج۱، ص۹۲، ترجمه میرزا زکی علی آبادی، چاپ جمشید کیان فر، تهران ۱۳۶۷ـ۱۳۶۹ ش.
۱۸. محمدبک فرید، تاریخ الدولة العلیّة العثمانیّة، ج۱، ص۱۲۳، چاپ احسان حقّی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۱۹. محمدمعصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، ج۲، ص۳۴۶ـ۳۴۷، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۱۸).
۲۰. اسماعیل حقی اوزون چارشیلی، تاریخ عثمانی، ج۱، ص۵۷۷، ترجمه ایرج نوبخت، تهران ۱۳۶۸ـ۱۳۷۰ش.
۲۱. اسماعیل حقی اوزون چارشیلی، تاریخ عثمانی، ج۱، ص۵۹۹، ترجمه ایرج نوبخت، تهران ۱۳۶۸ـ۱۳۷۰ش.
۲۲. محمد بن ابراهیم بکتاش ولی، مقالات غیبیّه و کلمات عینیّه، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۳۴۵۱.
۲۳. توفیق سبحانی و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»، ج۱، ص۵۰۹، نشریة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه تبریز)، سال ۲۸، ش ۱۲۰ (زمستان ۱۳۵۵ ش).
۲۴. کامل مصطفی شیبی، الفکر الشیعی والنزعات الصوفیة حتی مطلع القرن الثانی عشر الهجری، ج۱، ص۳۷۹ـ۳۸۱، بغداد ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
۲۵. توفیق سبحانی و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»، ج۱، ص۵۱۹، نشریة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه تبریز)، سال ۲۸، ش ۱۲۰ (زمستان ۱۳۵۵ ش).
۲۶. محمد بن ابراهیم بکتاش ولی، مقالات غیبیّه و کلمات عینیّه، ج۱، ص۶۳ـ۶۴، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۳۴۵۱.
۲۷. محمد بن ابراهیم بکتاش ولی، مقالات غیبیّه و کلمات عینیّه، ج۱، ص۷۱ـ ۹۸، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۳۴۵۱.
۲۸. محمد بن ابراهیم بکتاش ولی، مقالات غیبیّه و کلمات عینیّه، ج۱، ص۱۰۰، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۳۴۵۱.
۲۹. محمد بن ابراهیم بکتاش ولی، مقالات غیبیّه و کلمات عینیّه، ج۱، ص۱۰۶، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۳۴۵۱.
۳۰. محمد بن ابراهیم بکتاش ولی، مقالات غیبیّه و کلمات عینیّه، ج۱، ص۱۲۰ـ۱۲۲، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۳۴۵۱.
۳۱. محمد بن ابراهیم بکتاش ولی، مقالات غیبیّه و کلمات عینیّه، ج۱، ص۱۲۰_۱۲۲، نسخه خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ش ۳۴۵۱.


۹ - منبع


دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بکتاش‌ولی»، شماره۱۲۱۴.    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.